لواشک خوردنی من

روزهای پر انرژی الهه

سلام لواشکم خوبی نفسم هنوز نیومدی پیشم هنوز حست نکردم اما کلی دوستت دارم الان که یه نی نی میبینم دلم کلی برات غش و ضعف میره اما این بابای ضد حالت بهم ضد حال میزنه میگه یه سال هم صبر کن .....بابا من نی نی میخولم کی رو باید ببینم.....دیروز ریحانه اینا خونه ما بود....ریحانه چنان ووروجک و شیطون بلا شده که نگو...راست راست میرف یهو خم میشد موهای فرشو می کند و می خورد.  ...چهارده ماهشه ها ولی خیییلی ناناز شده..... عزیز دل من دوهفته پیش منو بابات دوتایی یه مسافرت کوچولو رفتیم رفتیم تهران کللللی خوش گذشت حیف که کم موندیم......تا ساعت دو شب بابات و علی و حسین پسر عمه هام باهم گیم بازی می کردن..... بعدش هم رفتیم قم خونه عمه سمیه...اونجاهم ...
14 دی 1393
1